کتاب بازمانده روز | کازوئو ایشی گورو؛ نجف دریابندری
- انتشارات : کارنامه
- مترجم : نجف دریابندری
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب بازمانده روز کازوئو ایشی گورو
کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورو با ترجمهی نجف دریابندی توسط نشر کارنامه به چاپ رسیده است. شخصیت اصلی این رمان که راوی آن نیز هست، "استیونز"، مردی اهل کشور انگلیس، میانسال، منضبط و آرام میباشد که سالها در خانهی "دارلینگتن"، به عنوان سر پیش خدمت زندگی میکند. وی تمام عمر خود را صرف خدمت و فادارانه برای "آقای فارادی"، مردی امریکایی و ثروتمند و صاحب سرای مذکور نموده و روزگار آرام و نظاممندی را پشت سر گذاشته است.
در ابتدای داستان می خوانیم که "استیونز" پس از سال ها خدمت، هم اکنون به بهانه ی سفر رئیسش به امریکا و در پی اصرار های آقای "فارادی" جهت گذران مرخصی چند روزه ای، به سوی "لیتل کامتن" در حال حرکت می باشد و با آغاز سفر پر ماجرایش ، خاطرات گذشته و حال خود را برای مخاطب روایت می کند.
او از دوره ی جوانی خود و لحظات پر شر و شور دوران عاشقی اش سخن می گوید؛ روزهایی که در تب عشق "کنتن"، دختر خدمتکار منزل دارلینگتن، می سوخته اما هیچ گاه سخنی از دل بستگی و علاقه اش به میان نیاورده و او را از دست می دهد. در ادامه راوی قصه، روزها و وقایع پر فراز و نشیب به وقوع پیوسته در این خانه را شرح داده و خواننده را مجذوب روایت خویش می سازد.
بخشی از کتاب بازمانده روز؛ نشر کارنامه
امشب را در مهمان خانه ای در شهر سالزبری می گذرانم. روز اول سفرم تازه به آخر رسیده، و باید عرض کنم که روی هم رفته راضی هستم. امروز صبح حرکت کردم، یک ساعتی دیرتر از آن که در نظر داشتم، در مدتی که پیش از ساعت هشت بار و بنه ام را بسته و همه ی لوازم را توی فورد گذاشته بودم.
از آن جا که خانم کلمنتس و دخترها این هفته را به مرخصی رفته اند، خاطرم خیلی مشغول این نکته بود که وقتی حرکت می کنم اول بار است که در قرن حاضر سرای دارلینگتن خالی می ماند؛ چه بسا از روزی هم که بنای این خانه را گذاشته اند هم چو اتفاقی نیفتاده باشد. حال غریبی به بنده دست داده بود؛ شاید به همین علت بود که در حرکت تاخیر می کردم. چند بار توی خانه چرخیدم که دید آخر را بزنم و خاطر جمع بشوم که همه چیز مرتب است.
توصیف این که دست آخر که راه افتادم چه حالی داشتم، کار مشکلی است؛ در بیست سی دقیقه ی اول که اتومبیل را می راندم نمی توانم بگویم که حال هیجان با انتظار خاصی داشتم. علتش هم این بود که هر چند رفته رفته از خانه دور می شدم، ولی باز در همان محیطی بودم که با او مختصر آشنایی داشتم. تصور خود بنده این بود که خیلی کم سفر کرده ام، چون که مسئولیت های خانه دست و بالم را بسته بود؛ ولی البته به مرور زمان رفت و آمدهایی به دلایل مربوط به کار برای انسان پیش می آید، و ظاهرا آشنایی ام با آن حوالی بیش از آن بود که خودم خیال می کردم چون همان طور که عرض شد، وقتی که در تابش نور آفتاب به طرف مرز برکشیر می راندم، از آشنایی در و دشت دور و بر خودم تعجب می کردم.
ولی رفته رفته دیدم که خیر، دیگر در و دشت را به جا نمی آورم و فهمیدم که از حدود سابق بیرون رفته ام. از زبان بعضی شنیده ام که توصیف لحظه ای را می کنند که با کشتی راه افتاده اند و بالاخره ساحل از نظرشان ناپدید شده. خیال می کنم آن حال ناراحت همراه با وجد و انبساط که در خصوص این لحظه نقل می کنند خیلی شبیه است به همان حال بنده، وقتی که توی آن فورد نشسته بودم و می دیدم که دور و برم رفته رفته دارد به نظرم غریب می آید.
این حال درست وقتی برایم پیش آمد که سر از یک پیچ گذشتم و در جاده ای افتادم که دامن تپه ای را دور می زد. سراشیب تند دست چپم را حس می کردم ولی نمی دیدم، چون که در حاشیه ی جاده دار و درخت زیادی بود. این احساس در وجودم دوید که سرای دارلینگتن را حقیقتا پشت سر گذاشته ام، و باید اذعان کنم که مختصری وحشت کردم، و این حال وقتی تشدید شد که با خودم گفتم نکند اصلا به راه عوضی رفته ام و حالا دارم به سرعت تمام از مقصد پرت می افتم. این احساس یک لحظه بیش تر نبود...
- نویسنده: کازوئو ایشی گورو
- مترجم: نجف دریابندی
- انتشارات: کارنامه
مشخصات
- نویسنده کازوئو ایشی گورو
- مترجم نجف دریابندری
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 322
- انتشارات کارنامه
نظرات کاربران درباره کتاب بازمانده روز | کازوئو ایشی گورو؛ نجف دریابندری
دیدگاه کاربران