محصولات مرتبط
دربارهی کتاب قمارباز داستایوسکی
از ویژگیهای مهم کتاب قمارباز و دیگر آثار داستایوسکی این است که او در آثار خود ابعاد شخصیتی انسان را روانکاوی و بعدهای مختلف شخصیتی انسان را نمایان میسازد. چنان که در قمارباز بیشتر به بعد حرص و طمع انسان به مسائل مادی دنیا پرداخته شده. رمان قمارباز نشاندهندهی اعتیاد خود داستایوفسکی به رولت میباشد. گویی داستایوفسکی زمانی رمان را نوشته که میخواست خودش را از شر بدهیها و اوضاع نابسامانش که در اثر عشق به قمار برایش رقم خورده بود رها کند.
او به ناچار تجربه تلخ خود را از قمار به رشته تحریر درآورد که حاصل آن اثر بزرگ ادبی قمار باز شد. داستان از آنجا شروع می شود که شخصیت های رمان در انتظار رسیدن خبر مرگ پیر زنی هستند که قرار است میراثش به ژنرال برسد. ژنرال می خواهد با این ثروت زنی فرانسوی به نام "بلانش" را به خود علاقه مند کند. به نوعی شخصیت های دیگر داستان هم با توجه به نیازشان به این ماجرا گره می خورند. داستان با اینکه از لحاظ بیرونی افت و خیز چندانی ندارد اما به لحاظ درونی و روابط اشخاص بسیار جذاب و خواندنی است.
بخشی از کتاب قمارباز؛ ترجمهی سروش حبیبی
داستان به آن جنبه از بعد شخصیتی می پردازد که منشاء آن حرص، طمع و اعتیاد انسان به امور مادی دنیاست. راوی قصه معلم سرخانه ی ژنرال اشرافی است به نام " الکسی ایوانوویچ " که با حمایت های مالی خواهرزن ژنرال او نیز وارد بازی قمار می گردد. این ژنرال اشرافی به علت بی لیاقتی و قمار همه ثروت خود را از دست می دهد. او قمار را تنها راه نجات خود و محقق شدن آرزوهای خود می داند و همچنان در دام قمار اسیر می ماند.
حقیقت این است که این کار چندان باب طبعم نبود. درست است که تصمیم گرفته بودم بازی کنم اما هیچ فکر نکرده بودم که این کار را با پول دیگران و برای آنها شروع کنم. از همان نگاه اول دلم از همه چیز آن جا به هم خورد.
تقریبا هر سال پاروقی نویسان درباره دو چیز قلم فرسایی می کنند؛ یکی شکوه خیره کننده و تجمل فوقالعاده قمارخانه های مراکز آب معدنی کنار راین و دیگری تل های سکه های طلایی که به قول آنها روی میزهای بازی توده می شود. ولی آخر چرا؟
کازینوها که بابت این تبلیغات به این آقایان پولی نمی دهند. اینها همینطور، بیغرضانه، فقط از راه خوش خدمتی داستانهای خود را به این اوهام می آرایند. در سالنهای زشت این قمارخانهها هیچ شکوه خیره کننده ای نیست و نه فقط تل طلایی به چشم نمیآید. البته گاهی اتفاق میافتد، آن هم نه هر سال، که دیوانه پولداری، انگلیسی یا آسیایی ثروتمندی، یا مثلاً ترکی چنان که همان سال، از آن سر دنیا راه گم میکنند و می آیند و ظرف مدت کوتاهی مبالغ هنگفتی میبرند یا میبازند.
نویسنده
فئودور میخاییلوویچ داستایوسکی در سال 1821 در مسکو متولد شد. پدر وی پزشک و مادرش دختر یک بازرگان متمکن روسی بود. او در سال 1834 به همراه برادر خود وارد یک مدرسه شبانه روزی شد و مدت سه سال در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت. او در سن پانزده سالگی مادر خود را از دست داد. چهار سال بعد به دانشکده مهندسی نظامی راه پیدا کرد و درسال 1843 با درجه افسری فارغ التحصیل گردید. داستایوفسکی اولین بار در سال 1844 با نوشتن رمان "مردم فقیر" وارد عرصه نویسندگی شد. وی همچون شخصیت های داستانهایش، انسانی روان پریش و عاصی بود. از دیگر آثار او می توان به " جنایات و مکافات "، " شبهای روشن"، " بیچارگان"، " ابله"، " شیاطین"و ... اشاره کرد.
مشخصات
- نویسنده داستایوفسکی
- مترجم سروش حبیبی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 24
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 215
- انتشارات چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب قمارباز | نشر چشمه
دیدگاه کاربران