محصولات مرتبط
دربارهی کتاب آبلوموف | گنچارف
آبلوموف مهمترین رمان "گنچاروف" میباشد که توسط انتشارات فرهنگ معاصر تألیف شده است. این رمان مفهومی جدید به فرهنگ ادب جهانی افزوده است. "آبلومویسم" واژهای است برای بیان ویژگیهای روانیِ شخصیتی مبتلا به بیدردی درمانناپذیر و بیارادگی و ضعف نفس. این داستان به تحول رئالیسم روانشناختی در ادب روس کمکی ارزنده کرده و شهرتی جهانی یافته است.
سراسر آن از نظر شیوه بیان و نیز توصیف های مفصل و بی شتاب، تابع روحیه ی قهرمان آن است. "آبلوموف" که قهرمان داستان است، با وجود عیب ها و سستی های مسلمش ما را سخت مجذوب خود می سازد. به او عادت می کنیم. دوست داریم حرف زدنش را همچنان بشنویم. او صاحب خصالی خوشایند است. نجابت او را احساس می کنیم که انعکاس روان پاک اوست.
ماجرای کتاب در مورد مردی 32 ساله به نام "ایلیا ایلیچ آبلوموف" است که هیچ اثری از تفکر، تحرک و تمرکز حواس در او دیده نمیشود. اما بسیار مهربان، خوشقلب و ساده است. آبلوموف که عاشق لم دادن است در روستای خود صاحب زمین و 300 رعیت است که هر ساله سود حاصل از کشاورزی را دریافت می کند.
او از کار دولتی خود نیز بازنشسته شده است و در خانه به سر می برد. او در خانه است و دوست دارد همیشه هم در خانه بماند و از روی کاناپه خود تکان نخورد تا مبادا زاخار رعیت پیر خانه جایش را تمیز کند. آبلوموف یک دوست صمیمی به نام "آندره ایوانویچ شتولتس" دارد. دوست آبلوموف تلاش می کند او را به زندگی برگرداند. چون از نظر او زندگی آبلوموف جز تباه کردن عمرش چیزی نیست...
در قسمتی از کتاب، آبلوموف زندگی رویایی خود را برای آندره به تصویر میکشد. زندگی ای که شاید آرزوی همه باشد. یک زندگی راحت، مقدار زیادی پول در بانک، یک خانه مجلل، لباس و غذا های خوب، مسافرت و... اما شتولتس با جواب های تأثیرگذار می خواهد که آبلوموف به خود تکانی بدهد و هدفمند تر زندگی کند.
او اعتقاد دارد که کار کردن را دوست دارد و کار یک شیوه زندگی است. کار درون مایه حیات است و اصل و هدف زندگی کار می باشد. در طول داستان دیالوگ های تاثیرگذار و جذابی بین آبلوموف و شتولتس رد و بدل می گردد که همه این گفته ها بیانگر سبک زندگی آبلومویسم یا تن پروری و بیارادگی است. این رمان را می توان هجو نامه ای بر زندگی نجیب زادگان روسی دانست که نقدی است بر فعالیت های اجتماعی و اقتصادی آنها.
بخشی از کتاب آبلوموف | گنچارف
" ایلیا ایلیچ آبلوموف" یک روز صبح در آپارتمان خود واقع در یکی از عمارتهای بزرگ خیابان "گاراخووایا"، به شمار ساکنان آن از جمعیت یک شهر مرکز ناحیه چیزی کم نداشت روی تخت در بستر خود آرمیده بود. مردی بود 32 ساله و میان بالا، با چشمان خاکستری تیره و صورت ظاهر مطبوعی داشت. اما هیچ اثری از اندیشه ای مشخص و تمرکز حواس در سیمایش پیدا نبود. اندیشه همچون پرنده ای آزاد در چهره اش پرواز میکرد. در چشمانش پرپر میزد و بر لبهای نیم باز مانده اش می نشست. و میان چین های پیشانی اش پنهان می شد و سپس پاک از میان می رفت. و آن وقت چهره اش از پرتو یک دست بی خیالی روشن می شد. و بی خیالی از صورت به اطوار اندامش و حتی به چین های لباسش سرایت می کرد.
کتاب آبلوموف اثر ایوان گنچارف با ترجمهی سروش حبیبی توسط انتشارات فرهنگ معاصر به چاپ رسیده است.
نویسنده
" ایوان گنچاروف" نویسنده روس در ژوئن 1812 درسیمبریسک به دنیا آمد. پدرش بازرگانی فرهیخته بود. او در سال 1831 به دانشگاه مسکو وارد شد و به تحصیل زبان های خارجی و ادبیات پرداخت. خاصه به شعر روسی و تئاتر علاقه مند بود. وی به زبان های فرانسه، آلمانی و انگلیسی مسلط بود. هر یک از رمان های گنچاروف بیانگر دوره مشخصی از توسعه تاریخ روسیه است. از دیگر آثار او میتوان به "یک داستان معمولی"، "کشتی پالاس"، "پرتگاه" و... اشاره کرد.
- نویسنده: ایوان گنچارف
- مترجم: سروش حبیبی
- انتشارات: فرهنگ معاصر
مشخصات
- نویسنده ایوان گنچارف
- مترجم سروش حبیبی
- نوع جلد جلد سخت (گالینگور)
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 11
- سال انتشار 1399
- تعداد صفحه 912
- انتشارات فرهنگ معاصر
نظرات کاربران درباره کتاب آبلوموف | ایوان گنچارف
دیدگاه کاربران