محصولات مرتبط
کتاب حرفه داستان نویس (جلد چهارم) با ویراستاری ساندرا اسمیت و فرانک ای. دیکسون، و ترجمه کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.
این کتاب سعی دارد داستان نویسی را با روش های اصولی به همه ی علاقه مندانِ این هنر آموزش دهد تا با شناخت علمیِ درستی به سوی داستان نویسیِ حرفه ای گام بردارند. خلق یک داستان کوتاه و یا رمان خوب تنها از راه آموزش است که حاصل می شود، به همین دلیل برای این کار لازم است که یا در جلسات و کارگاه های داستان نویسی شرکت داشته باشیم و یا این که به مطالعه کتب تخصصی در این زمینه بپردازیم. کتاب حاضر که یکی از همین کتاب های کاربردی است می تواند منبع کامل و جامعی را در اختیار اهالی ادبیات قرار دهد تا برای نویسنده شدن از روش های مناسب بهره مند شوند. نسخه اصلی این اثر که اکنون به فارسی ترجمه شده است، یک مجموعه چهارجلدی در مورد داستان نویسی می باشد که هر کدام از جلدها با شرح مقالات مختلفی از نویسندگان، منتقدان و مدرسان ادبیات به بیان موضوعات خاصی از داستان نویسی پرداخته است. جلد چهارم که آخرین کتاب از این مجموعه است مسائل تکمیلی مثل ساخت و پرداخت در اول، وسط و آخر داستان، شگردهای مغفول، بازنویسی و فروش داستان را مورد بررسی قرار می دهد. از آن جایی که در میان کتب فارسی، جای چنین منبع آموزشیِ مهمی که به تفصیل به آموزش قواعد نویسندگی بپردازد خالی بود، مترجمان کتاب تصمیم گرفتند با ترجمه این اثر به فارسی این کمبود را بر طرف کنند و چنین اثری را در دسترس عموم مردم قرار دهند.
برشی از متن کتاب
برای این که بهتر بفهمم چرا با پایان بندی داستان مشکل داشتم و به عبارت دیگر چرا به نظرم ناگهانی می رسید به عقب برگشتم و صحنه هایی را که به آن صحنه نهایی منجر شده بود دوباره خواندم. بعضی جاها احساس میکردم که داستان فاقد انگیزه های کافی برای عمل شخصیت هاست و بعضی جاهای دیگر می دیدم که نویسنده توضیحاتی بیش از حد لازم ارائه کرده است. دو صحنه به خصوص به نظرم ناشیانه و غیر قابل قبول بودند. اولین صحنه حضور دیوید در داستان بود آن جا که دیانا سعی میکند او را از خانه بیرون کند و دومی صحنه ای بود که دیوید به اتاق خواب دیانا میرود تا با او صحبت کند. حالا میتوانم وحشت دیانا را از فهمیده بود دیوید آدمی واقعی است درک کنم اما به نظر می رسد واکنش او در آن موقعیت زیادی تند بوده. دیوید یک آدم جذاب، مهربان و خوش طینت است و من نمی توانم درک کنم که چرا دیانا آنقدر مصمم بود که از دستش خلاص شود و باز با توجه به اینکه لوگان از دعوت دیوید برای شام خوشحال بود و از این کار احساس غرور می کرد انجام کاری مخالف میل و خواسته او به دور از شخصیت دیانا بود. حضور سرزده دیوید هم رویداد نامناسبی بود و باید مورد توجه قرار میگرفت. او ابتدا آدمی منزجر کننده به نظر م یآید اما هیچ چیز دیگری در داستان نشان دهنده بی ادبی او نیست. اما اگر او واقعا میخواهد محبت دیانا را جلب کند و من معتقدم که او میخواهد این کار را بکند به نظر میرسد آنقدرها زیرک باشد که شرایط بهتری را برای گفتگو شان ایجاد کند. با وجود این ایرادها داستان طراوت و تازگی ای در خود داشت که معمولاً در نوشته هایی که در مک کالز به دستم میرسید و میخواندم وجود نداشت. وضعیت و موقعیت داستان و روابط میان شخصیتهای آن بی تردید برای خواننده های ما مناسب بود. لوگان، دیوید و دیانا برای خواننده های ما آدم های بسیار جذابی بودند. آن داستان مفهومی را در درون خود داشت به همین دلیل هم آن را سپردم به هلن دلمونت ویراستار داستانها تا او هم بخواند و نظرش را اعلام کند. او هم نظر من را داشت و معتقد بود که داستان بارقه هایی دارد اما هنوز نتوانسته از امکانات بالقوه ای که خودش ایجاد کرده به خوبی استفاده کند. باز هم درباره عناصر مختلف داستان صحبت کردیم هم درباره آنها که دوستشان داشتیم و هم درباره ی آنها که ناراحتمان کرده بودند کار ما این نبود که صرفاً ایرادهای داستان را نشان دهیم بلکه باید راه های برطرف کردن آن ایرادها را هم هموار می کردیم. باید بررسی میشد که هر صحنه به خودی خود چطور میتوانست بهتر عمل کند و اصلاحات جدید چطور روی شکل کلیه داستان تاثیر میگذاشتند. بزرگترین مشکل این بود که داستان می خواست زمینه های عاطفی زیادی را پوشش دهد. من نمیتوانستم بپذیرم یک زن معقول و موفق مثل دیانا در گزار یک غروب و یک داستان کوتاه دست خوش چنان تغییرات عاطفی ناگهانی شود. در صفحه نه دیانا سعی می کرد دیوید را از خانه بیرون بیندازد و فقط ده صفحه بعدتر دیوانه وار عاشق دیوید می شد. داستان به هیچ کدام از این دو احساس افراطی و اغراقآمیز نیاز نداشت.
فهرست
- مقدمه مترجمان
- اول، وسط، آخر
- درآغاز / جک وب
- چطور داستان را هوشمندانه شروع کنیم؟ / روی سورلز
- میانه داستان / کاترین گریر
- میانه قدرتمند / دوایت وی. سواین
- بازی پایان / استر ام. فرایزنر
- چطور در پایان شکست نخوریم / اف. ای. راکول
- پایان بندی غیر قابل پیش بینی / دنیس ویتکام
- شگردهای مفغول
- چطور می توان به داستان وجود بیشتری داد؟ / دارل شوایتزر
- نماد: ابزاری برای ارائه معنا / رگا کرامر مک کارتی
- ذکر نام ها: چگونه داستان تان را واقعی و ملموس کنید؟ / هال بلیث و چارلی سوسست
- چه چیزی را از داستان کنار بگذاریم و چه چیزی را نگه داریم؟ / کیت رید
- سبک: شیوه گفتن داستان / هالی و ویت برنت
- بازنویسی
- آیا تحریف کلمه زشتی است؟ / چارلز ترنر
- داستان تان را کوتاه کنید، تراش دهید و پرداخت کنید / باربارا ورنک دورکین
- ورود سخت: نگاهی موشکافانه به چاپ اولین اثر / شارون راد
- موضوع های ممنوع / مریل جان گربر
- جعبه ابزار صیقل کاری برای داستان نویسان / جودیت راس اندرل و استفانی گوردون تسلر
- فهرستی برای بررسی داستان های برگشت خورده / آلن دبلیو. اکرت
- فروش داستان
- اطلاعات محرمانه از یک استاد / آدلا راجرز سنت جانز
- به فروش گذاشتن برای به فروش رساندن / ناتالی هاگن
- ارائه داستان کوتاه: بازی صبر / لوری هنری
- واژه نامه
- فارسی به انگلیسی
- انگلیسی به فارسی
نویسندگان: فرانک ای. دیکسون - ساندرا اسمیت مترجمان: کاوه فولادی نسب - مرم کهنسال نودهی انتشارات: چشمه
مشخصات
- نویسنده فرانک ای. دیکسون | مریم کهنسال نودهی
- مترجم کاوه فولادی نسب
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- سال انتشار 1392
- تعداد صفحه 238
- انتشارات چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب حرفه: داستان نویس 4 - اسمیت
دیدگاه کاربران