loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب من و داداش رباتم - پرتقال

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب من و داداش رباتم، اثر جیمز پترسون و کریس گرابنستاین و ترجمه ی میترا امیری از انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

سامی هایز رودریگرز پسر نوجوانی است که به همراه پدر، مادر و خواهر کوچکترش مَدی زندگی می کند. زندگی او با دیگر نوجوانان هم سن و سالش بسیار متفاوت است، خواهرش به نوعی بیماری خاص که نقص ایمنی ترکیبی شدید نام دارد مبتلا است، و سیستم ایمنی بدن او بسیار ضعیف است و اگر کسی در مقابلش عطسه کند، حتماً مدی دچار بیماری می شود، بنابراین او در یک اتاق استریل و ایزوله زندگی می کند و تقریباً از اتاقش خارج نمی شود. پدر سامی یک تصویرگر مشهور است و تا به حال جوایز بسیاری را از آن خود کرده است و مادرش یک نابغه در علوم کامپیوتر است که مرتب در حال ساختن ربات های مختلفی می باشد و خانه ی آن ها پر از ربات های عجیب در اندازه ها و با کاربردهای متفاوت است. مادر سامی این بار رباتی ساخته تا به همراه سامی به مدرسه برود و درس بخواند. سامی از این که یک ربات را با خود به مدرسه ببرد بسیار ناراحت است و دوست ندارد هم کلاسی هایش او را مسخره کنند؛ در اولین روز ورود ربات به مدرسه، دردسرهای فراوانی را برای سامی و دیگران به وجود می آورد. ربات که نامش «ای» است زنگ علوم را به هم می ریزد و باعث آتش سوزی کلاس می شود و همین طور در وقت ناهار با پرتاب کردن غذا به دیگران آشپزخانه ی مدرسه را به هم می ریزد. خانم مدیر از مادر سامی می خواهد ربات را به خانه ببرد، اما مادر نمی خواهد به راحتی از پروژه اش عقب نشینی کند و با تغییراتی که در ای به وجود می آورد آن را مجدداً به مدرسه می فرستد و ... . این داستان حال و هوایی طنز دارد و برای گروه سنی 10+ سال مناسب می باشد.

 


برشی از متن کتاب


فصل 9 حتما فکر می کنید که «ای»، ساخته علم بشر، حداقل برای علم، احترام قائل است؛ اما اشتباه می کنید. ای با هر چیزی که خانم کانکل و کتاب علوممان می گفتند، مخالف بود. خانم کانکل توضیح داد: «بندپایان، جانوران کوچکی هستند؛ با پاهای مفصل دار و اندام های دیگری که به بدنشان چسبیده است.» ای دست و پایش را نشان داد و پرسید: «آیا من یک بندپا هستم؟» در حقیقت داشت از مفصل های نرم و انعطاف پذیرش حرف می زد. ای می تواند پای چپش را به طور کامل، دور ران راستش بچرخاند. بعد، کل پایش را مثل در بازکن، آن قدر چرخاند تا مچ پایش برعکس شد. با دیدن این وضع، خانم کانکل تصمیم گرفت بی خیال بندپایان شود و سراغ درس «الکتریسیته ی ساکن» رفت. خانم کانکل گفت: «بیایین با هم یه آزمایش کوچیک با شونه ی پلاستیکی و یه لامپ کوچیک فلورسنت انجام بدیم.» ای گفت: «من می توانم فلورسنت را هجی کنم.» خان کانکل گفت: «متشکرم ای، ولی این درس علومه، نه دیکته. خب حالا، الکتریسیته ی ساکن ...» «این حرف شما اشتباه است.» ای، این جمله را گفت و ادامه داد: «الکتریسیته هیچ گاه ساکن یا بی حرکت نیست، چون الکترن ها همواره به دور هسته ی اتم می چرخند و هسته ی اتم هم از پروتون و نوترون تشکیل شده است ...» و گفت و گفت و گفت. خانم کانکل مدام تلاش می کرد که حتی شده یک کلمه، بین حرف های ای جا بدهد، اما مگر این ربات پر حرف اجازه می داد؟ همین طور پشت سر هم فرضیه هایش را بلغور می کرد. بدتر از این، اشتباه خان اصلا خفه نمی شد. یعنی دست خودش هم نبود. همین طور تند و تند، داد می زد و حرف می زد؛ انگار کسی او را روی «دورتند» گذاشته بود. صدایش از قبل تند و تیزتر بود، حالا هم که سرعتش بیشتر و بیشتر می شد، انگار گاز هلیوم بیرون می داد و حرف می زد. همچنان می گفت: «... الکتریسیته ی ساکن یک حالت عدم تعادل از بارهای الکتریکی داخل و یا در سطح یک ماده است.» مغز سیلیکونی ای بیش از حد کار کرد؛ آن قدر که از همه شانه های پلاستیکی فروشگاه والمارت، الکتریسیته ی ساکن بیشتری تولید کرد. و همین طور ادامه می داد: «بارهای الکتریکی در همان مکان باقی می مانند تا زمانی که با یک تخلیه ی الکتریکی دیگر خالی شوند؛ مثل همین چیزی که می خواهد بارهای مغز من را خالی کند.» زااااااپ، زیییییییییز، زییییررررررررررتتتتتتتز!!! گوش هایش جرقه می زد. دوباره گفت: «حالا اجازه دارم قرقیزستان را برایتان هجی کنم؟» بووووووووف، ویییییییز، جلزززززززز از چشم ها، گوش ها و زیر بغلش دود بیرون می آمد. حتما حدس می زنید که بعدش چی شد. بله! یکی از از آن جرقه ها، توی سطل پسماند کاغذ افتاد . زنگ و آژیرهای خطر به صدا درآمدند و بلافاصله آتش نشان ها با همه ی تجهیزاتشان، به مدرسه آمدند؛ با انواع شلنگ و تبر و میله های خیلی بلند و نوک تیز. یکی از آتش نشان ها یک سطل پر از شن را روی سر ای پرت کرد و آن یکی هم کف آتش نشانی را توی صورتش خالی کرد. ...    

  • پرفروش ترین نویسنده ی نیویرک تایمز!
  • نویسندگان: جیمز پترسون - کریس گرابنستاین
  • مترجم: میترا امیری
  • انتشارات: پرتقال

درباره کریس گرابنستاین نویسنده کتاب کتاب من و داداش رباتم - پرتقال

کریس گرابنستاین: نویسنده‌ای که کتابخانه را به ماجراجویی تبدیل می‌کند کریس گرابنستاین نویسنده آمریکایی است که به خاطر خلق داستان‌های جذاب و ماجراجویانه، به ویژه برای کودکان و نوجوانان، شناخته شده است. او با روایتی خلاقانه و پر از هیجان، کتابخانه‌ها را به دنیایی پر از رمز و راز و ماجرا تبدیل می‌کند. آثار معروف کریس گرابنستاین فرار ستاره ها از کتابخانه آقای لمونچلو کتاب خانه ی ربات ها (ربات های مدار پریش) کتاب من جوکترینم …

نظرات کاربران درباره کتاب من و داداش رباتم - پرتقال


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب من و داداش رباتم - پرتقال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل