کتاب کیمیاگر | پائولو کوئیلو؛ دلآرا قهرمان
- انتشارات : فرزان روز
- مترجم : دل آرا قهرمان
- تگ : کتاب کیمیاگر
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو
رمان کیمیاگر یک رمان خارجی جذاب و روایتگر داستان زندگی پسری جوان است و حکایتهایی تاثیرگذار را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
شخصیت اصلی قصه، "سانتیاگو" نام دارد. او در یکی از روستاهای کوچک سرزمین "آندلس" زندگی فقیرانهای را پشت سر میگذارد. وی علیرغم میل خویش و تنها به دلیل علاقه و خواست والدینش، جهت فراگیری علوم مربوط به کشیشان، به مدرسه میرود. سانتیاگو در دوران تحصیل خود، زبان لاتین، اسپانیولی و علوم الهیات را فرا میگیرد. اما پیش از پایان دورهی تحصیلی، مدرسه را برای همیشه ترک میکند. سپس نزد والدینش رفته و با آنها از آرزوی همیشگیاش، یعنی جهانگردی سخن میگوید.
پدر تمام تلاش خود را صرف میکند تا فرزندش را از تحقق این آرزو منصرف سازد. ولی وقتی سانتیاگو را مصمم و مطمئن میبیند، حقیقتی مهم را برایش بازگو مینماید؛ حقیقت این است که یک شخص برای جهانگردی نیاز به مقدار پول فراوانی دارد؛ چیزی که سانتیاگو از آن بهرهمند نیست. اما در مقابل، مقداری پول به پسرش میدهد تا به وسیلهی آن، تعدادی گوسفند خریداری نماید. زیرا معتقد است که سانتیاگو تنها از طریق چوپانی میتواند به مکانهای زیادی سفر کند؛ امری که موجب تحقق آرزویش خواهد شد. در نتیجه، سانتیاگو با کمک مالی پدر، گلهای را خریداری نموده و مسافرتهای همیشگیاش را آغاز میکند.
هماکنون، دو سال از این ماجرا میگذرد. وی در طی این مدت، تمامی نقاط سرزمین آندلس را به همراه گلهاش، طی کرده است. اصل داستان از جایی آغاز میشود که سانتیاگو رویایی عجیب را در خواب مشاهده میکند؛ رویایی که برای دو بار، دقیقا با همان جزئیات، و به فاصلهی یک هفته، تکرار میشود. سانتیاگو در ابتدا تصمیم میگیرد که این موضوع را فراموش کرده و به آن توجهی نکند. اما اتفاقی رخ میدهد که موجب تغییر عقیدهی او میگردد و داستانی پرکشش را خلق میکند.
برشی از متن کتاب کیمیاگر
حدود یک ماه بود که مرد جوان نزد تاجر بلور کار میکرد ولی کارش او را واقعا ارضاء نمیکرد. صاحب مغازه تمام روز را پشت پیشخوان میایستاد و دائم قرقر میکرد و به او سفارش میکرد که مواظب باشد تا چیزی را نشکند.
اگر در آنجا مانده بود به این دلیل بود که هر چند، تاجر پیرمردی غرغرو بود ولی آدم منصفی بود چون روی هر تکه بلوری که میفروخت حقالعمل خوبی به پسرک میداد بطوری که او توانسته بود کمی پول پسانداز کند. آنروز صبح حساب کرده بود که اگر یک سال تمام در همان شرایط کار کند میتواند چند تا گوسفند بخرد.
به اربابش گفت:
- میتوانم بیرون مغازه، برای نمایش گذاشتن کریستالها ویترین روبازی بسازم تا همه بتوانند حتی از پایین کوچه آن را ببینند.
- من هیچوقت چنین کاری نکردهام به علاوه ممکن است که رهگذرها به آن تنه بزنند و بلورها را بشکنند.
- وقتی من با میشهایم از روستاها گذر میکردم، یا از دشتها میگذشتم همیشه ممکن بود که ماری آنها را بزند ولی این ریسک بخشی از زندگی گوسفندها و شبانان است.
صاحب مغازه رفت تا به مشتری که سه تا گلدان کریستال میخواست برسد. اکنون بیش از همه فروش میکرد، گویی زمان به عقب برگشته بود، به زمانی که آن کوچه یکی از تفرجگاههای طنجه بود.
وقتی که مشتری رفت، او به شاگردش گفت:
- عبور و مرو بیشتر میشود. پولی که ما درمیآوریم به من امکان میدهد که بهتر زندگی کنم و به تو اجازه خواهد داد که بزودی به گوسفندانت برسی. چرا از زندگی بیشتر تمنا نکنیم؟
- چون ما باید نشانهها را دنبال کنیم.
مرد جوان بدون اندیشیدن سخن گفته بود و بلافاصله پشیمان شد، چون تاجر هرگز فرصت ملاقات با یک پادشاه را نیافته بود. شاه سالیم به او گفته بود:
- این همان چیزی است که آن را «اصل مساعد» مینامیم. شانس آدم تازهکار. چون زندگی میخواهد که تو «افسانهی شخصیات» را متحقق کنی.
و معذلک تاجر خوب فهمیده بود که منظور او چیست. حضور این جوان در مغازهی او یک نشانه بود، و با گذشت روزها، با پولی که بدست آورده بود از استخدام این اسپانیولی جوان پشیمان نشده بود...
کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو با ترجمهی دلآرا قهرمان توسط نشر فرزان روز به چاپ رسیده است.
- نویسنده: پائولو کوئیلو
- مترجم: دلآرا قهرمان
- انتشارات: فرزان روز
مشخصات
- نویسنده پائولو کوئیلو
- مترجم دل آرا قهرمان
- نوع جلد نرم
- قطع جیبی
- انتشارات فرزان روز
نظرات کاربران درباره کتاب کیمیاگر | پائولو کوئیلو؛ دلآرا قهرمان
دیدگاه کاربران