کتاب آلبرت انیشتین و تئوری نسبیت (راه حل ها)
- انتشارات : تیمورزاده
- مترجم : مرجان حاجی بابایی
محصولات مرتبط
کتاب آلبرت انیشتین و تئوری نسبیت از مجموعه ی راه حل ها نمایه ای از علم برای خوانندگان جوان به قلم رابرت ویکلیک و ترجمه ی مرجان حاجی بابایی از سوی انتشارات تیمورزاده به چاپ رسیده است.
کتاب فوق با بررسی زندگی آلبرت انیشتین از دوران کودکی، ورود به مدرسه، دانشگاه، ماجرای ازدواج، پرفسور شدن او و ارائه ی نظریات علمی اش می پردازد. انیشتین بعد از به دنیا آمدنش سر بسیار بزرگی داشت تا جایی که همه فکر می کردند او نوزدای غیر عادی است. انیشتین بر خلاف بقیه هم سالانش بسیار دیر شروع به صحبت کردن نمود. او هرگز برای رفتن به مدرسه علاقه ای از خود نشان نمی داد. آموزگاران در تمام سال های تحصیلش، از او به عنوان دانش آموز سر به هوا و کم دقتی یاد می کردند. انیشتین در شش سالگی قطب نمای کوچکی را به عنوان هدیه از پدرش دریافت کرد و همین قطب نما اولین بارقه های علمی را در ذهن او ایجاد کرد. نحوه ی کار کردن قطب نما بسیار برایش جذاب بود. او به همه ی مسائل پیرامونش بسیار عمیق می نگریست و ساعت ها درباره ی آن ها فکر می کرد. انیشتین برخلاف تصور معلمانش، بسیار باهوش بود و قدرت خاصی در حل مسائل پیچیده ی ریاضی داشت؛ بی حوصلگی او در کلاس های درس تنها به این دلیل بود که مباحثی که تدریس می شد همگی از نظر او چیزهای ابتدایی و پیش پا افتاده ای بودند. آلبرت در بیست و شش سالگی، چهار مقاله ی علمی نوشت که در چهار مجله ی فیزیک بسیار مهم در آلمان چاپ شد. تئوری نسبیت و جرم زمانی که از سوی آلبرت مطرح شد، بسیار مورد توجه دانشمندان قرار گرفت و سال ها بعد این تئوری در انفجار بمب های اتمی اثبات شد. نکته ای که این کتاب را از سایر نمونه های دیگر متمایز می کند نحوه ی بیان داستان گونه ی آن می باشد.
مجموعه ی جذاب راه حل ها، شامل زندگی نامه ی دانشمندانی است که اختراعات و اکتشافات آن ها زندگی و تمدن بشر را دستخوش تغییر و دگرگونی کرده است. این مجموعه ی آموزنده در تلاش است تا با الگو قرار دادن زندگی بزرگان علم، به اندیشه و تخیل خوانندگان وسعت بخشد و آن ها را برای تحقق رویاهایشان تشویق کند. این مجموعه علاوه بر فراهم آوردن اوقات خوش برای نوجوانان و جوانان، آن ها را ترغیب می کند تا از کنار اندیشه ها و الهامات خود بی توجه عبور نکنند. از این مجموعه کتاب های دیگری با عناوین چارلز داروین و تئوری انتخاب طبیعت، ماری کوری و کشف رادیوم و توماس ادیسون مخترع برزگ آمریکایی به چاپ رسیده است. در پایان هر یک از کتاب ها تعدادی سوال برگرفته از متن کتاب طراحی شده، آموزگاران می توانند از دانش آموزان بخواهند تا کتاب را مطالعه کرده و سپس درباره ی هر یک از سوالات مطرح شده در کلاس بحث کنند.
فهرست
فصل اول: بارقه ای از نور فصل دوم: سکه در چاه فصل سوم: یاد گرفتن خارج از مدرسه فصل چهارم: تنهایی فصل پنجم: آزمایشگاه ذهن فصل ششم: صلح و آرامش فصل هفتم: پنجره ای به جهان تازه فصل هشتم: پرفسور انیشتین فصل نهم: ستاره ای در حال ظهور فصل دهم: پرفسور مسافر فصل یازدهم: زندگی در جنگ فصل دوازدهم: سیگار انیشتین فصل سیزدهم: عشق و نفرت فصل چهاردهم: جنگ با چوبدستی واژه نامه موضوع هایی برای بحث نمایه منابع
برشی از متن کتاب
بازگشت آلبرت به ایتالیا اتفاق خوشایندی نبود. او امید داشت که وقتی پرفسور شد به خانه برگردد. اما در مقابل بدون کار به خانه برگشته بود و تنها در انتظار رسییدن مدرکش بود که فقط یک تکه کاغذ بود. او حس می کرد با گذشته هیچ تفاوتی نکرده است. آلبرت خجالت می کشید با پدر و مادر و خانواده اش رو به رو شود. جذابیت حومه ی شهر از چشمش افتاده بود. او حتی دیگر از تفکراتش درباره ی فیزیک شغلی پیدا نمی کرد. ماه ها بود که دیگر مثل گذشته از علائقش لذت نمی برد. آلبرت پشت سر هم به دانشگاه ها نامه می نوشت و به دنبال کار به عنوان دستیار استاد می گشت. به فکر درآمد بالا نبود فقط دلش می خواست که بتواند مخخارج خودش را تامین کند. او دوست نداشت بیشتر از این باری به دوش خانواده اش باشد. مانند گذشته، تجارت خانوادگی همچنان ناموفق بود و آلبرت حس می کرد باید کاری پیدا کند. هر کاری که امکان پذیر بود. بعد از ماه ها بیکاری و ناامیدی، نامه ای از دوست قدیمی آلبرت، مارسل گراسمن به دستش رسید. پدر مارسل مردی را در اداره ی جواز شهر می شناخت. او علاقه داشت به آلبرت پیشنهاد کاری بدهد. پیشنهادی که او داشت در واقع محققی بود. برای اعطای جواز و امتیاز برای ابداعات جدید، بسیاری از این ابداعات، کشف های الکتریکی بودند که به طور مثال پدر آلبرت و عمویش روی آن ها کار می کردند. آلبرت مهندس نبود اما پدر مارسل به اندازه ی کافی دربازه ی دوست نابغه ی پسرش شنیده بود که مطمئن باشد آلبرت برای این شغل مناسب است. با شنیدن این خبر آلبرت دوباره سرشار از امید شد. او به سرعت به برن رفت. قبل از این که به طور رسمی وارد کار شود، به صورت پاره وقت به عنوان معلم ریاضی کار پیدا کرد که به او کمک می کرد طی زمانی که انتظار شروع کار را می کند از عهده ی مخارجش بر بیاید. چند ماه بعد، در نهایت آلبرت کارش را در شغل جدیدش آغاز کرد. او از این که سرانجام توانسته بود در سن بیست و سه سالگی راهش را پیدا کند، خوشحال بود. اما خوشحالیش بسیار کوتاه بود. چند ماه بعد پدرش که بیمار بود درگذشت. فوت هرمن به شدت خانواده ی انیشتین را ناراحت کرد. آلبرت همیشه صدای خنده ها و قلب مهربان پدر را به یاد داشت. در آن زمان موفق بودن بیشتر از همیشه برای آلبرت اهمیت یافته بود. او مادر و خواهرش را داشت که باید به آن ها نیز فکر می کرد. بلاخره یک روز می رسید که دیگر از آن چه پدر به ارث گذاشته بود، چیزی باقی نمی ماند. آلبرت آرزو داشت که بتواند زندگی اش را در برن تثبیت کند.
(نمایه ای از علم برای خوانندگان جوان) نویسنده: رابرت ویکلیک مترجم: مرجان حاجی بابایی انتشارات: تیمورزاده
نظرات کاربران درباره کتاب آلبرت انیشتین و تئوری نسبیت (راه حل ها)
دیدگاه کاربران