محصولات مرتبط
کتاب کوتی کارآگاه چهل و سومین جلد از مجموعه فسقلی ها اثر تونی گراس با بازآفرینی شکوه قاسم نیا و ترجمه ی تریفه قسیمی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
کوتی، پسر بچه ی کنجکاو و ماجراجویی است که دوست دارد وقتی بزرگ شد، یک کار آگاه نمونه شود. او همیشه لباسی شبیه کارآگاه ها می پوشد و کلاه بزرگی هم روی سرش می گذارد و وانمود می کند که یک کارآگاه است. او به همه چیز دقت دارد و اطلاعاتی را که در مورد موضوعی به نظرش مهم می رسد، یادداشت می کند. مثلا یک روز وقتی مادرش داشت لباس های شسته شده را روی بند می انداخت، کوتی به حیاط آمد و همه چیز را خوب نگاه کرد؛ بعد به مادر گفت از روی نشانه هایی که دیده، مادرش الان به داخل خانه می رود. مادر گفت که فعلا به خانه نمی رود چون کاری آن جا ندارد. اما چند لحظهی بعد به خاطر کم بودن گیره های لباس مجبور شد به خانه برود و در دل به هوش پسرش که با دقت همه چیز را زیر نظر داشت آفرین گفت. یک روز تعطیل که کوتی و پدرش می خواستند برای شستن ماشین به حیاط خانه بروند، صدای خانم همسایه توجهش را جلب کرد او همستر کوچکش را گم کرده بود. کوتی به سرعت پیش او رفت و گفت که نگران نباشد، او همسترش را پیدا خواهد کرد. آیا کوتی می تواند از عهدهی این کار بر بیاید؟
مجموعه ی مصور فسقلی ها دربرگیرنده ی چهل و پنج جلد کتاب است که هر یک از آن ها داستانی کودکانه و آموزنده برای کودکان پنج تا نه ساله روایت می کند. شخصیت اصلی هر یک از آن ها دختر یا پسر بچه ای است که یک ویژگی یا عادت منفی دارد؛ به عنوان مثال خجالتی، خیالباف، بد اخلاق یا تبل است، دروغ می گوید یا ... این داستان ها به گونه ای طرح شده که مخاطب از همان ابتدا، بدی رفتار شخصیت اصلی را حس کرده متوجه زشتی کارش می شود و در پایان همگام با شخصیت اصلی می آموزد که چگونه رفتار و عادت بدش را ترک کند. از ویژگی ظاهری این مجموعه می توان به تصاویر رنگی و بسیار گیرای آن اشاره کرد که باعث جذب کودک و برقراری ارتباط بسیار خوب و موثر با کتاب می شود.
برشی از متن کتاب
یک روز کوتی به پدرش گفت: " می خواهی ماشینت را بشویی، درست است؟" کوتی گفت: "تو از کجا فهمیدی؟" کوتی گفت: "از روی نشانه ها." پدر گفت: "کدام نشانه ها؟" کوتی جواب داد: "اول این که امروز روز تعطیل است و دوستانت را نمی بینی. دوم، تلویزیون برنامهی جالبی ندارد. سوم، اصلا حوصلهی غر زدن های مامان را نداری. چهارم، داری سرت را می خارانی، یعنی این که حوصله ات سر رفته و کلافه شده ای. و خب وقتی کلافه می شوی، ماشینت را می شویی." پدر خندید و گفت: "آفرین به تو کارآگاه کوچک!" و رفت که ماشینش را بشوید. در همان موقع، صدای خانم همسایه بلند شد: "وای! ... همستر کوچولویم نیست! گم شده." کوتی فوری خودش را به خانم همسایه رساند و گفت: "نگران نباشید. من پیدایش می کنم." بعد یک دفترچهی یادداشت به یک مداد از جیب کت گشادش در اورد و گفت: "لطفا آرام باشید و به سوالات من جواب دهید! آخرین بار کی او را دیدید؟ آیا همستر شما زود به زود هز قفسش بیرون می رفت؟ غذای مورد علاقه اش چیست؟" خانم همسایه جواب داد: "آخرین باری که دیدمش امروز صبح بود. بعد دیدم که در قفس باز است و او نیست. غدای مورد علاقه اش هم آجیل و سبزیجات است." کوتی همهی جواب ها را در دفترش یادداشت کرد. بعد هم راه افتاد و گفت: "خب، حالا باید همه جا را ببینم!...
- کتاب های بنفشه
- نویسنده: تونی گراس
- بازآفرینی: شکوه قاسم نیا
- مترجم: تریفه قسیمی
- انتشارات: قدیانی
نظرات کاربران درباره کتاب کوتی کارآگاه (فسقلی ها 43)
دیدگاه کاربران