کتاب هنری زلزله و پرستار لولو خور خوره - افق

کتاب هنری زلزله و پرستار لولو خور خوره جلد چهارم از مجموعه ی هنری زلزله، نوشته ی فرانچسکا سایمون و ترجمه ی مژگان کلهر با تصویرگری تونی راس توسط نشر افق به چاپ رسیده است.

کتاب فوق شامل چهار داستان کوتاه از مشکلات و دردسرهایی است که برای هنری پیش می آید. او سعی می کند اوضاع را به نفع خودش تغییر دهد اما ظاهرا چندان هم موفق نیست و مجبور است با شرایط حاضر کنار بیاید. مثلا؛ پرستارهای بسیاری تا کنون به خانه ی هنری آمده اند تا از او و برادرش پیتر مراقبت کنند. پیتر پسر بسیار خوب و باادبی است اما بر خلاف او هنری با شیطنت ها و بازیگوشی هایش همه ی پرستارها را فراری می دهد. پدر و مادر هنری به یک مهمانی مهم دعوت شده اند و باید فورا پرستاری را برای مراقبت از هنری و برادرش پیتر استخدام کنند. اما مادر پیتر با هر کدام از پرستارهایی که قبلا در خانه شان کارکرده اند تماس می گیرد، هیچ کدام قبول نمی کنند که حتی یک روز هم مراقب هنری باشند. بلاخره مادر تصمیم می گیرد با ربکا که خانمی بسیار سخت گیر و خشن است تماس بگیرد. ربکا قبلا به عنوان پرستار به خانه ی چند تا از دوستان نزدیک هنری رفته و او خوب می داند که ربکا چه خصوصیات اخلاقی دارد. از نظر ربکا بچه ها باید قبل از ساعت شش به رختخواب بروند! بازی های کامپیوتری ممنوع و حتی خوردن شیرینی و شکلات هم قدغن است! ربکا تنها کسی است که پیشنهاد مادر هنری را می پذیرد و چند ساعت بعد از تماس مادر به خانه شان می آید. اخلاق ربکا از تعریف هایی که هنری شنیده بسیار بدتر است. هنری با خودش فکر می کند که می تواند ربکا را از پا درآورده و تسلیم خواسته هایش کند اما شرایط خیلی از چیزی که او فکر می کند بدتر است...

هنری زلزله مجموعه ایست ده جلدی با عناوینی چون هنری زلزله و تعطیلات پرماجرا، هنری زلزله و دندان شیری، هنری زلزله و شپش هایش، هنری زلزله و ناهار روز عید و ... که برای گروه سنی ج تالیف شده است. شخصیت اصلی در همه داستان ها پسر کوچولوی شیطون و بازیگوش به نام هنری است. او در هر داستان درگیر موضوعی می شود و خرابکاری هایی به بار می آورد. در خلال داستان ها نکات اخلاقی و تربیتی برای کودکان گنجانده شده که می تواند بسیاری از مشکلات آن ها را حل کند.

فهرست

هنری زلزله و پرستار لولو خوخوره هنری زلزله مریض می شود هنری زلزله سبزیجات می خورد نامه ی تشکر آمیز هنری زلزله

برشی از متن کتاب

اهو اهو ... هچه... هچه... مامان پرسید: «حالت خوبه پیتر؟» پیتر که از سرفه نفسش بند آمده بود، با نفس تنگی گفت: «بله، حالم خوبه مامان!» بابا گفت: «مطمئنی؟ به نظرم حالت خوب نیست.» پیتر خوبه باز سرفه کرد و گفت: «چیز مهمی نیست.» مامان پیشانی عرق کرده ی پیتر را لمس کرد و گفت: «تو که تب داری! فکر کنم بهتره امروز خانه بمانی و مدرسه نروی.» پیتر گفت: «می ترسم از درس ها عقب بمانم.» مامان گفت: «برگرد به رختخواب و کمی استراحت کن.» پیتر داد زد: «می خواهم بروم مدرسه. مطمئنم بهترم ...» صورت عرق کرده و رنگ پریده ی پیتر سبز شد. از پله ها بالا دوید و پرید توی دست شویی. مامان هم دنبالش دوید. عق! صدای وحشتناک استفراغ توی خانه پیچید. هنری زلزله دست از خوردن صبحانه کشید و با خود گفت: «پیتر توی خانه بماند؟ پیتر مدرسه نرود؟ پیتر لم بدهد و تلویزیون تماشا کند، ان وقت من از صبح تا بعدازظهر با خانم بتل اکس سر و کله بزنم؟ امکان ندارد، اصلا من هم مریضم. مگر امروز صبح دو بار سرفه نکردم> تازه دیشب هم آب دماغم می آمد.» حالاک ه هنری بیش تر به این موضوع فکر می کرد میکروب های آنفلونزا را هم حس می کرد. بفرما! آن ها داشتند آن جا توی گلویش قدم رو می رفتند. میکروب ها گروپ گروپ گروپ قدم رو می رفتند. خیلی ممنون! گلویش داد کشید اهو... اهو میکروب ها داشتند به خودشان افتخار می کردند. هنری زلزله به لغت هایی فکر کرد که دیکته شان را یاد نگرفته بود. نقشه ای که هنوز رنگ کردنش را تمام نکرده بود و گزارش کتابی که انجام نداده بود. اوهو... گلویش درد گرفت. آی ی ی ی دلش هم درد گرفت. وای ی ی ی ی سرش درد گرفت. آخ هنری مریض بود. اگر نه پس این سرفه ها چی بود؟ هنری فکر کرد: ریاضیات یا سریال مرد دیوانه؟ درس خواندن یا لم دادن روی مبل؟ امتحان یا تلویزیون؟ هنری زلزله باز هم فکر کرد: هوم، انتخاب سختی است. اُهو... اُهو...      

(کتاب های فندق) نویسنده: فرانچسکا سایمون مترجم: آتوسا صالحی تصویرگر: تونی راس انتشارات: افق