کتاب مزرعه ی حیوانات
- انتشارات : کتاب کوله پشتی
- مترجم : امیر امیرشاهی
- دسته بندی : رمان خارجی
- تگ : کتاب قلعه حیوانات
کتاب "مزرعهی حیوانات" رمانی پرمفهوم است که داستانی تاثیرگذار در مورد جامعه را تشریح میکند.
شخصیتهای اصلی این قصه، دستهای از حیوانات هستند؛ حیواناتی اهلی که در مزرعهی مردی به نام "جونز"، زندگی میکنند. آقای جونز، انسانی بداخلاق است که همچون سایر همنوعان خود، جهت تامین منافع شخصیاش، از حیوانات بهره میبرد. بدون اینکه کوچکترین توجهی به رفاه و سلامت آنها داشته باشد. او همراه با همسرش در این مزرعه روزگار میگذراند. در اغلب شبها، پس از اینکه، آقای جونز چراغها را خاموش کرده و به خوابی عمیق فرو میرود، تمامی حیوانات اهلی، از جمله، مرغ و خروسها، خوکها، اسبها، گاو و گوسفندها و ... دور یکدیگر جمع شده و به صحبت با یکدیگر میپردازند.
اصل ماجرا از جایی آغاز میگردد که "میجر" پیر، (خوک نر مزرعه) رویایی عجیب را در خواب میبیند؛ رویایی که همه از آن سخن میگویند و تمایل دارند که میجر، شخصا آن را برایشان بازگو کند. بنابراین، شبهنگام، پس از برقراری سکوت در مزرعه و خوابیدن جونز و زنش، کلیهی حیوانات در انبار بزرگ، دور هم جمع میشوند. آنها مشتاقانه به انتظار آغاز سخنرانی میجر مینشینند. خوک پیر، پیش از تشریح خواب خود، دربارهی موضوعاتی مهم با دوستان خود صحبت مینماید. وی پس از اشاره به شیوهی سخت زندگی کنونی خود و سایرین، و همچنین، سوءاستفادهها و رفتارهای بد و خودخواهانهی انسانها با حیوانات، از آزادی سخن میگوید؛ عاملی که در نتیجهی نابودی بشریت به حیوانات تعلق خواهد گرفت.
میجر پس از این سخنرانی، خواب خود را برای حاضرین توضیح میدهد؛ خوابی که بیارتباط با محتوای نطقهایش نیست. وی در رویای خویش، سرودی قدیمی را به یاد آورده؛ سرودی که مدتها پیش از گذشتگان فرا گرفته و از یاد برده است. این سرود در رابطه با شرایط دلپذیر حیوانات در صورت عدم حضور انسانها در جهان، میباشد؛ سرودی انگیزشی و آرمانخواهانه که روزنهای از امید را در وجود حیوانات روشن ساخته و سرنوشت آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
6
تمام آن سال، حیوانات مثل برده کار کردند، اما راضی نبودند و از هیچ تلاش و فداکاریای فروگذار نمیکردند. چون خوب میدانستند هر تلاشی میکنند به نفع خود و برای نسل آیندهی خودشان است نه به نفع یک دسته بشر دزد و تنبل.
تمام بهار و تابستان، هفتهای شصت ساعت کار کردند و ماه اوت، ناپلئون اعلام کرد که بعدازظهرهای یکشنبه هم کار هست. این کار البته داوطلبانه است، اما اگر حیوانی غیبت کند جیرهاش نصف میشود. با این حال از بعضی کارها صرفنظر شد. خرمن به میزان سال گذشته جمع نشد و دو مزرعهی چغندر به دلیل اینکه زمین را به موقع شخم نزده بودند کشت نشد. پیشبینی میشد که زمستان آینده، زمستان سختی باشد.
آسیاب بادی با اشکالات غیرمنتظرهای مواجه شد. در خود مزرعه سنگ آهک وجود داشت. مقداری هم ماسه و سیمان از قبل در یکی از حیاطهای طویله بود، یعنی تمام مصالح ساختمانی در دسترس بود، اما مسالهای که حیوانات ابتدا نتوانستند آن را حل کنند شکستن سنگ به قطعات متناسب بود. به نظر میرسید که تنها راه شکستن سنگها کلنگ و دیلم و پتک است و این کار را هم هیچ حیوانی نمیتوانست انجام بدهد، چون نمیتوانستند روی دو پا بایستند. پس از هفتهها تلاش بیحاصل، یکی از آنان فکر بکری کرد؛ قرار شد از قوهی جاذبهی زمین استفاده کنند. دور سنگهای صافی که به دلیل بزرگیشان قابل استفاده نبودند، طناب بستند و همهی حیوانات؛ گاوها، اسبها، گوسفندان و هر حیوان دیگری که تاب نگهداشتن طناب را داشت حتی در لحظات حساس خوکها، آن را با کندی مایوسکنندهای از دامنه به بالای تپه میکشیدند و از آنجا رها میکردند تا خرد شود. حملونقل سنگ پس از خرد شدن زیاد مشکل نبود. اسبها قطعات سنگ را در ارابههایی باری حمل میکردند و گوسفندان خردهسنگها را یکییکی میکشیدند؛ حتی موریل و بنجامین خود را به ارابهی سبکی بسته بودند و سهمی در کار داشتند. اواخر تابستان به مقدار کافی سنگ جمع و ذخیره شد و ساختن آسیاب تحت نظارت خوکها شروع شد.
اما کار کند پیش میرفت و دشوار بود. بسیاری از اوقات یک روز تمام صرف این میشد که قطعهسنگی را بالا بکشند؛ بااینحال گاهی اوقات سنگی که از بالا رها میشد نمیشکست. هیچ کاری بدون وجود...
کتاب مزرعهی حیوانات از آثار جورج اورول میباشد که با ترجمهی امیر امیرشاهی توسط انتشارات کتاب کولهپشتی به چاپ رسیده است.
نظرات کاربران درباره کتاب مزرعه ی حیوانات
دیدگاه کاربران