loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب جواهر سرخ - جی. جی ام. اندیکات

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب جواهر سرخ اثر جی. جی ام. اندیکات با ترجمه ی محمدعلی عبدالملکی توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.

کتاب "جواهر سرخ" مجموعه ی هفت نمایش نامه ی کوتاه تحت عناوین "نامه ی گمشده"، "صراف"، "نصف سیب"، "پادشاه عادل"، "جواهر سرخ"، "سیندرلا"، "آخرین چوبینه ی پای دانا" را در بر می گیرد که هر یک ضمن پوشش دادن موضوعاتی هم چون حقیقت، ذکاوت، پاکی و عدالت، حکایت هایی جذاب را برای خواننده روایت کرده و او را با خود همراه می سازند. این مجموعه، می تواند جهت نمایش در مدارس، توسط دانش آموزان استفاده شده و بدین گونه، علاوه بر آشنایی کودکان و نوجوانان با آثار نمایشی، فرهنگ و ادبیات نمایشی را نیز در جامعه پرورش داده و آن را گسترش بخشد. به عنوان مثال در "نامه ی گمشده"، شخصیت های قصه، "پادشاه" و برادرش "پرنس پاول"، "جان" خدمتکار خائن قصر و "آقای داپین" مردی زیرک و باهوش، هستند. در ابتدای داستان می خوانیم که پادشاه "ساکسیا"، به شاه مذکور اعلام جنگ کرده و او نیز جهت رفع مشکلات و معضلات احتمالی و آتی سرزمین خویش، نامه ی مهم و سری ای را خطاب به پادشاه فرانسه می نویسد؛ اما علی رغم حساسیت موضوع، نامه گم می شود. در همین راستا، شاه و برادرش، نزد آقای داپین رفته و از او طلب یاری می کنند. او نیز پس از بررسی دقیق جزئیات ماجرا، احتمال می دهد که جان، دست به سرقت نامه زده و آن را پنهان کرده است. بنابراین با برنامه ریزی های دقیق، جهت کشف حقیقت گام برداشته و داستانی جذاب را خلق می کند.


فهرست


مقدمه نامه ی گمشده صراف نصف سیب پادشاه عادل جواهر سرخ سیندرلا آخرین چوبینه ی پای دانا

برشی از متن کتاب


نامه ی گمشده صحنه ی 1 قصر پادشاه شاه پشت میز کارش نشسته است و در حال نوشتن است. برادرش پرنس پاول وارد می شود و نزدیک او می ایستد. پرنس پاول: برای چه کسی نامه می نویسی برادر؟ شاه: برای پادشاه فرانسه، کسی نباید در این باره چیزی بدونه، اگه کسی این نامه رو ببینه درگیرجنگ می شیم، پادشاه ساکسیا به ما اعلان جنگ داده. پرنس پاول: درباره ی راه های جدید آدم هایی اومدن شما رو ببینن به اون ها می گم بیان این جا. شاه: نه، میام بیرون و اون ها رو در تالار می بینم، بهتره شما این جا بمونین. شاه برای پنهان کردن نامه چراغ را روی آن قرار می دهد و بعد بیرون می رود. پرنس پاول می نشیند و کتابی برمی دارد تا بخواند. جان، خدمتکار مخصوص شاه، وارد می شود. او پارچه ای در دست دارد و با آن شروع به تمیز کردن اتاق می کند. سپس به طرف میز کار شاه می رود تا آن را پاک کند، چراغ را برمی دارد و آن را با دستمال گردگیری می کند. نامه را می بیند، به سرعت پارچه را روی نامه می اندازد، آن را برمی دارد و به سرعت از اتاق خارج می شود. هنگام خارج شدن پرنس پاول او را صدا می زند. پرنس پاول: جان؟ جان: بله، پرنس پاول. پرنس پاول: جان، من امروز برای شکار می رم جنگل. لطفاً اسب ها روآماده کن، تو هم باید با من بیای. جان: بله، پرنس پاول. جان خارج می شود. پادشاه وارد می شود. به طرف میز می رود و چراغ را برمی دارد. شاه: پاول؟ تو نامه ی منو جایی گذاشتی؟ من اونو این جا گذاشته بودم، اما نیست. پرنس پاول: نه من به اون دست نزدم، باید همون جا باشه. شاه: نیست. باید چه کار کنم؟ اگه پادشاه ساکسیا از محتوای نامه اطلاع پیدا کنه. جنگ به راه می افته، حالا چه کار کنم؟ در نبود من کسی اومد تو اتاق؟ پرنس پاول: بله، خدمتکار وارد شد. شاه: کدوم خدمتکار؟ پرنس پاول: جان. شاه: فکر می کنی اون نامه رو برداشته؟ پرنس پاول: فکر نمی کنم (به طرف در می رود) جان، جان (جان وارد می شود.) جان: بله، پرنس پاول. پرنس پاول: تو وقتی وارد اتاق شدی نامه ای روی میز دیدی؟ جان: خیر پرنس پاول، من نامه ای ندیدم. صحنه ی 2 اتاق آقای داپین آقای داپین نزدیک پنجره ایستاده است. با دیدن چیزی، به سرعت به طرف میز می رود و روی صندلی می نشیند. صدای آرام در زدن. آقای داپین: بیا تو، بیا تو پرنس پاول. شاه و پرنس پاول وارد می شوند، پرنس پاول ریش درآورده است. شاه صورتش را مخفی کرده است. پرنس پاول: شما چه طور متوجه شدین؟ آقای داپین: من همه چیز رو متوجه می شم. چه کاری می تونم براتون انجام بدم؟ پرنس پاول: شاه نامه ای نوشته بود. آقای داپین: آره، ایشان نامه ای نوشته بود به.... به چه کسی؟ پرنس پاول: نمی تونم به شما بگم. آقای داپین: همه چیز رو نگین، می تونین همه چیز رو به من نگین. نامه برای پادشاه فرانسه بود. پرنس پاول: از این موضوع حرفی به کسی نزنین، نباید کسی اینو بفهمه، اگه پادشاه ساکسیا اینو بدونه، این جا درگیر جنگ می شه. آقای داپین: اما یه نفر می دونه، شما یه نامه ی گم شده دارین. شاه: بله، نامه گم شده، من اونو روی میز گذاشته بودم، توی اتاق کارم، برادرم پاول تو اتاق بود. کسی هم وارد نشده. آقای داپین: هیچ کس؟ شاه: یه مستخدم به اسم جان وارد شده، کس دیگه ای هم نیومده. آقای داپین: آه. پرنس پاول: فکر می کنین خدمتکار نامه رو برداشته؟ اما کار اون نیست. من اتاق شو نگاه کردم، اون جا هیچی نبود. همه ی چمدان هاشو هم گشتم، ما همه جا رو خوب زیر و رو کردیم اما چیزی پیدا نکردیم. آقای داپین: پس همراهش هم نبود! اونو با خودش برده. تو دستمالش قایم کرده! پرنس پاول: من چه طور می تونم دستمال های اونو نگاه کنم؟ آقای داپین: برو جنگل، واسه شکار. جان رو هم با خودت ببر. من با سه مرد میام اون جا و همه ی پول هاتونو می دزدم و تمام دستمال هاتون رو هم نگاه می کنم به بهانه ی این که شاید پول و جواهراتی توش باشه. طرفای ظهر نزدیک کلبه تو جاده ی جنوبی سوارکاری کنین، من میام اون جا...

(هفت نمایشنامه ی کوتاه) نویسنده: جی. جی - ام. اندیکات مترجم: محمدعلی عبدالملکی انتشارات: قطره  

مشخصات


نظرات کاربران درباره کتاب جواهر سرخ - جی. جی ام. اندیکات


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب جواهر سرخ - جی. جی ام. اندیکات" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل