محصولات مرتبط
دربارهی کتاب هدیهی سیزده سالگی جرمی فینک | پرتقال
کتاب "هدیهی سیزده سالگی جرمی فینک"، روایتگر داستانی زیبا است که مطالعهی آن برای مخاطب نوجوان مناسب میباشد.
شخصیت اصلی قصه، "جرمی فینک" نام دارد. وی پنج سال پیش، پدرش را از دست داده است و حالا، پس از گذشت سالها از این سوگ بزرگ، در کنار مادرش، "ایلین"، زندگی آرامی را پشت سر میگذارد. ایلین، در یک کتابخانه فعالیت مینماید و درآمد مناسبی را از این شغل بهدست میآورد؛ درآمدی که زندگی آرام و به دور از دغدغهای را برای او و فرزندش، فراهم میکند.
"لیزی"، صمیمیترین دوست جرمی است؛ دختری پرانرژی و بازیگوش که از یازده سال پیش تاکنون، همراه با پدرش در همسایگی منزل جرمی روزگار میگذراند. پدر لیزی نیز، کارمند اداره پست میباشد. این دختر همچون خواهری مهربان و دلسوز، همیشه و همه جا همراه جرمی است.
پسر قصه، در حال گذراندن روزهای پایانی دوازده سالگیاش میباشد. در یکی از همین روزها، یعنی دقیقا یک ماه پیش از تاریخ تولد جرمی، جعبهای مرموز به دستش میرسد؛ جعبهای که بر روی آن عبارت "معنای زندگی" حک شده است. در سویی دیگر از جعبه نیز، جملهی "برای جرمی تا در تولد سیزده سالگیش بازش کند" به چشم میخورد. جرمی از دریافت این جعبه بسیار شگفتزده میشود. اما ناچار است که به مدت یک ماه، برای باز کردن آن صبر کند.
هماکنون یک ماه از این ماجرا میگذرد و روز تولد سیزده سالگی جرمی فرا رسیده است؛ حالا، او قصد دارد که با همراهی لیزی، درب جعبهی مرموز را باز کرده و محتوای آن را مشاهده نماید؛ جعبهای که او و لیزی را وارد مسیری تازه کرده و آنها را با اتفاقات غیر قابل پیشبینیای مواجه میسازد.
برشی از متن کتاب هدیهی سیزده سالگی جرمی فینک | پرتقال
بحران فلسفهی وجود
لیزی یکهو پردهها را کنار میزند و آفتاب میافتد توی اتاقم. غرغر میکنم. انگار یک فیل گنده روی سینهام نشسته. ای کاش نامرئی بودم. اگر نمیتوانم بفهمم علت وجودم چیست، پس فقط جا تنگ کردهام.
لبهی پتویم را کنار میزند و میگوید: «بجنب دیگه، ساعت داره یازده میشه.»
سرم را تکان میدهم و لبهی پتو را سفت میچسبم. «من بلند نمیشم.» اگر نامرئی بودم شاید میتوانستم بفهمم برای چی اینجا هستند و این میتوانست کمکم کند. ولی از آنجا که تنها افراد نامرئی که میشناسم، شخصیتهای مجلهی مصور یا کسانی مثل هری پاتر هستند، که با شنلشان نامرئی میشوند، احتمالا نمیتوانم امید چندانی داشته باشم.
لیزی با لحن آهنگینی میگوید: «یه مافین ویتاینهی شکلاتی برات دارممم.» و مافین را جلوی بینیام تکانتکان میدهد.
«نمیخوامش.»
لیزی به میزم نگاه میکند و دوباره رویش را به سمت تخت برمیگرداند. «اون چیز قلنبهای که کنارته، جعبهی باباته؟»
جواب نمیدهم.
دستش را دراز میکند تا لمسش کند. «آره، جعبهست! حالا دیگه شبها بغلش میکنی و میخوابی؟»
حالا چطوری باید برایش توضیح بدهم که داشتم انگشتم را روی کلمات میکشیدم و همان موقع خوابم برد؟ پیچ و خم این حروف را آنقدر خوب از بر شدهام که میتوانم دقیقا عین آنها را رونویسی کنم.
تهدیدم میکند: «الان میرم به محل کار مامانت زنگ میزنم. تو یه جوری شدی.»
«برو بزن!»
«معلومه که میزنم!» از اتاق میزند بیرون و یک دقیقه بعد، تلفن بیسیم به گوش، برمیگردد.
میگوید: «از تخت بیرون نمیآد، خانم فینک. نه، نمیدونم چرا. به من نمیگه.» گوشی را به طرف من میگیرد. «میخواد با خودت صحبت کنه.»
سرم را تکان میدهم و عروسک تمساح را میگیرم روی صورتم.
«گوشی رو نمیگیره. باشه ازش میپرسم. جرمی، مامانت میپرسه مریض شدی؟»
با تکان سر میگویم نه.
لیزی میگوید: «نه، مریض نشده.» بعد تمساح را از روی صورتم برمیدارد و توی گوشم داد میزند: «مامانت اصرار داره بهمون بگی چرا از جات بلند نمیشی، وگرنه خودش میآد خونه و از تخت میکشدت بیرون!»
مشکوک نگاهش میکنم.
«باشه، شاید این تکهی آخر رو نگفته، ولی به نفعته بهم بگی.»
خیلی آهسته، جوری که لیزی مجبور است خم شود تا بشنود، میگویم: «تا وقتی ندونم واسه چی توی این دنیا هستم، نمیتونم باهاش مواجه بشم.»...
کتاب هدیه ی سیزده سالگی جرمی فینک اثر وندی مس و ترجمه ی مریم رئیسی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: وندی مس
- مترجم: مریم رئیسی
- انتشارات: پرتقال
مشخصات
- مترجم مریم رئیسی
- نوع جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- سال انتشار 1398
- تعداد صفحه 328
- انتشارات پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب هدیهی سیزده سالگی جرمی فینک | پرتقال
دیدگاه کاربران