محصولات مرتبط
درباره ی کتاب قهرمان عصر ما ماریو بارگاس یوسا
کتاب "قهرمان عصر ما" نخستین رمان "ماریو بارگاس یوسا" است که در سال 1962 میلادی به چاپ رسیده است. رمان قهرمان عصر ما دارای دو داستان موازی است. داستان نخست درباره "فلیستو یانکه" است. او مالک یک شرکت ترابری است که نامههایی تهدیدآمیز دریافت میکند. نامههایی که نشان از باجخواهی نویسنده آن دارد. اما "فلیستو یانکه" نمیخواهد دم به تلهی داده و تسلیم این باج خواه شود. همین امر سبب کشمکشهای بیشتر در داستان میشود...
داستان دوم دربارۀ تعدادی از جوانان پرو است که در آموزشگاهی نظامی مشغول فعالیت هستند. آموزشگاهی به نام "لئونسیو" که بیشتر به یک سربازخانه می ماند تا یک محیط آموزشی. در این سربازخانه به آن ها سخت می گذرد و قوانین ارتش به آن ها اجازه انجام هر کاریی را نمی دهد. سربازان تنها موظف اند که از فرمان مافوق خود پیروی کنند...
گر چه این دو داستان از نظر محتوای اجتماعی با یک دیگر در رابطه نباشند اما در انتها به یک دیگر متصل می شوند و ابعاد اجتماعی متفاوتی را نمایان می کنند. هدف نویسنده از انتشار این کتاب، بازتاب جامعه معاصر پرو و برداشتن نقاب از چهره دیکتاتوری این کشور است. "ماریو بارگاس یوسا" برای نگارش این رمان، به مدت پانزده سال در تبعید به سر برد. اما به محض بازگشت به کشورش فعالیت هایی را در زمینه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی از سر گرفت.
بخشی از کتاب قهرمان عصر ما؛ ترجمه ی خجسته کیهان
وقتی به رختخواب رفتند و چراغ را خاموش کردند، لوکرسیا گفت: «امشب از قصه خبری نیست، ریگوبرتو.» معلوم بود نگران است.
«من هم امشب حوصلۀ خیالبافی ندارم، عشقم.»
«ازشان خبری نیست؟»
ریگوبرتو گفت بی خبر نیست. هفت روز از ازدواج اسماعیل و آرمیدا می گذشت و لوکرسیا سراسر هفته نگران و منتظر واکنش کفتارها بود. اما روزها می گذشت و خبری از آن ها نبود. تا دو رو پیش که دکتر کلودیو آرنیاس، وکیل اسماعیل، به ریگوبرتو تلفن زده و هشدار داده بود. دو قلو ها فهمیده اند که مراسم ازدواج در شهرداری چوریلوس انجام شده و حتما می دانند که او یکی از شاهدان بوده. باید آماده باشد که هر آن تماس بگیرند.
پس از چند ساعت تماس گرفتند.
ریگوبرتو گفت: «میکی و اسکوبیتو می خواستند مرا ببینند، ناچار بودم موافقت کنم. چه کاری از دستم بر می آمد؟ فردا می آیند. همان موقع بهت نگفتم تا روزت را خراب نکنم، لوکرسیا. این مشکل آخر یقه مان را گرفت. امیدوارم بتوانم دست کم از این مخمصه با استخوان های سالم بیرون بیایم.»
«می دانی ریگوبرتو، من زیاد به آن ها اهمیت نمی دهم. ما قبلا می دانستیم چه اتفاقی می افتد. انتظارش را داشتیم، مگر نه؟ ناچاریم تحملش کنیم، کار دیگری ازمان ساخته نیست.
کتاب قهرمان عصر ما اثر ماریو بارگاس یوسا با ترجمهی خجسته کیهان توسط نشر کتاب پارسه به چاپ رسیده است.
- نویسنده: ماریو بارگاس یوسا
- مترجم: خجسته کیهان
- انتشارات: کتاب پارسه
مشخصات
- نویسنده ماریو بارگاس یوسا
- مترجم خجسته کیهان
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 2
- تعداد صفحه 407
- انتشارات کتاب پارسه
نظرات کاربران درباره کتاب قهرمان عصر ما | ماریو بارگاس یوسا
دیدگاه کاربران