کتاب مدرسه جاسوسی 5 (سرویس اطلاعاتی)

درباره‌ی کتاب مدرسه جاسوسی 5

کتاب "سرویس اطلاعاتی" جلد پنجم از مجموعه‌ی مدرسه‌ی جاسوسی می‌باشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.

بنجامین و تعداد زیادی از دانش‌آموزان دیگر، در سکوتی سنگین، درون کتابخانه‌ی آکادمی جاسوسی سیا، مشغول مطالعه می‌باشد. در همین هنگام، "زویی زیبل" (یکی از بهترین دوستان بنجامین) وارد کتابخانه می‌شود. وی با هیجانی وصف‌ناشدنی، فریاد زنان اعلام می‌کند که "اسپایدر" مجددا بازگشته است؛ سازمان بین‌المللی‌ای متشکل از تعداد زیادی خلافکار که هرج‌و‌مرج و آشوب در نقاط مختلف جهان به پا می‌کنند. کلیه‌ی دانش‌آموزان با کنجکاوی فراوان به زویی خیره می‌شوند تا از کل ماجرا مطلع گردند. ولی زیبل، نزد بنجامین رفته و به صورت مخفیانه، جریان بازگشت این سازمان را برایش توضیح می‌دهد.

ماجرا، از پروژه‌ی استراق سمع کلاس عملیات‌های پنهانی پیشرفته زویی آغاز می‌گردد. او جهت انجام این پروژه، با دستیاری "وارن" (یکی از هم‌کلاسی‌هایش)، دستگاه شنودی را در اتاق مدیر نصب می‌کند؛ امری که با وجود تدابیر امنیتی بالای آکادمی، بسیار دشوار می‌باشد. زویی در طی همین عملیات و بر اساس صحبت‌های آقای مدیر است که متوجه آغاز فعالیت‌های اسپایدر می‌شود و از همه مهم‌تر اینکه، بنجامین، برای خنثی کردن اهداف خرابکارانه‌ی این سازمان برگزیده شده و به زودی عازم ماموریتی خطرناک خواهد گشت.

دقایقی بعد، "اریکا هیل"، بهترین جاسوس در حال آموزش آکادمی، نزد بنجامین رفته و او را برای دیدار با شخصیت‌‌هایی سری و مهم همراهی می‌کند. این افراد کسی نیستند جز "سایرس هیل"، پدربزرگ اریکا که از بهترین جاسوس‌های آموزش‌دیده‌ی سیا است و همچنین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا؛ همین ملاقات آغازگر مامویت محرمانه‌ی بنجامین است که او را با ماجراهایی پرفرازونشیب مواجه می‌سازد.

شخصیت اصلی قصه، "بنجامین ریپلی" نام دارد. او پسری نوجوان است که در "آکادمی جاسوسی سیا" تحصیل می‌کند؛ آموزشگاهی مهم با دانش‌آموزان باهوش و نابغه که جهت حفظ امنیت کشور امریکا و اهداف مختلف آن، مورد تعلیم قرار می‌گیرند. بنجامین تاکنون، مامویت‌های مختلفی را برعهده گرفته است. او با خطرات جانی زیادی مواجه گشته؛ اما خوشبختانه توانسته همه را با سلامت، پشت سر بگذارد.

برشی از متن کتاب مدرسه جاسوسی 5 (سرویس اطلاعاتی)

مظنونان احتمالی

ساختمان اداره‌ی اجرایی آیزنهاور

10 فوریه

8 شب

من توانستم بخش دیگری از کاخ سفید را ببینم که مردم معمولا در تورهای عادی نمی‌بینند: بازداشتگاه. درواقع تا سوءتفاهم‌ها برطرف می‌شد، دو ساعت را آن‌جا گذراندم.

بالاخره کیمی دیمزدیل را پیدا کردند و او توضیح داد که من واقعا دوست جیسون استرن هستم، نه یکی از طرفدارهای کم‌سن‌ و دیوانه‌ی جما استرن که برای دید زدن او به کاخ سفید نفوذ کرده... و اینکه جیسون فقط برای دردسر درست کردن، گفته بود مرا نمی‌شناسد.

ظاهرا ماموران امنیتی زیاد از این مساله تعجب نکردند. این‌طور که معلوم شد، جیسون استرن توی کاخ سفید به دردسرسازی معروف بود (سرویس اطلاعاتی به او لقب هادس داده بودند). تازه، آمدنم به کاخ سفید توی فهرست رسمی آن روز ثبت شده بود، ولی بعضی از مامورها بهش توجه نکرده بودند. تا زمانی که این مسائل روشن شد، ساعت تقریبا هشت بود و فردایش باید می‌رفتم مدرسه. حتی اگر خودم می‌خواستم قرار بازی‌مان را ادامه دهم (که نمی‌خواستم)، باز هم وقتش بود برگردم خانه. آن شب قرار بود برای قدردانی از معلمان نمونه‌ی سال یک مراسم شام رسمی توی کاخ سفید برگزار شود و جیسون استرن چون دانش‌آموز بود، باید با ادب و متانت توی مراسم شرکت می‌کرد. برای همین کیمی به بابابزرگ سایرس زنگ زده بود تا بیاید دنبالم.

به من اجازه دادند از سلول بازداشت کاخ سفید بیایم بیرون و توی لابی ساختمان آیزنهاور منتظر بمانم. کیمی پیشم بود و هی می‌خواست با بهانه‌های آبکی رفتار جیسون را به زور توجیه کند. ظاهرا نگران بود من به رسانه‌ها بگویم پسر رئیس جمهور چه‌قدر عوضی است... کیمی با صدای ضعیفی توضیح داد: «جیسون تازگی‌ها خیلی تحت فشار بوده. واسه یه بچه خیلی سخته همه‌ش زیر ذره‌بین باشه.»

پرسیدم: «می‌دونی چی دیگه سخته؟ اینکه جلوی سرویس اطلاعاتی اشتباهی بهت انگ منحرف بودن بزنن.»

کیمی اعتراف کرد: «اوم... آره. فکر کنم حق با توئه. اگه یه جاسوئیچی کاخ سفید رو به عنوان سوغاتی بهت بدیم، حالت بهتر می‌شه؟»

اعتراف کردم: «یه کم.»

کیمی پانزده دقیقه‌ی بعد برگشت و چهار جاسوئیچی کاخ سفید، سه بطری آب کاخ سفید، یک ایرفورس وان اسباب‌بازی، یک دست خودکار شیک که مهر ریاست‌جمهوری داشت و یک خروار بسته‌های پاستیل رسمی کاخ سفید بهم داد...

کتاب سرویس اطلاعاتی پنجمین جلد از مجموعه‌ی مدرسه جاسوسی اثر استوارت گیبز با ترجمه‌ی مریم رفیعی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

• نویسنده: استوارت گیبز
• مترجم: مریم رفیعی
• انتشارات: پرتقال