محصولات مرتبط
کتاب دختر ستاره ای، اثر جری اسپینلی و ترجمه ی فریده اشرفی از نشر ایران بان به چاپ رسیده است.
این اثر رمانی است که عشق در آن به زیبایی به تصویر کشیده شده است. همه چیز برای لئو پسر نوجوان شانزده ساله در اولین روز مدرسه در سال سوم دبیرستان تغییر می کند. کوین دوست صمیمی اش درباره ی دختری با نام استارگرل کاراِوِی که به تازگی وارد دبیرستان مایا شده است، با او صحبت می کند. نه تنها کوین بلکه تمام مدرسه درباره ی این دانش آموز جدید حرف می زنند. استارگرل تا به حال در خانه درس خوانده است و برای اولین سال است که پا به مدرسه گذاشته است. اسم واقعی اش سوزان است، اما این تنها اسم مستعار او نیست که عجیب است بلکه ظاهرش که بسیار متفاوت از دیگران می باشد، او را از بقیه متمایز می کند. او لباس هایی ساده می پوشد و برخلاف دیگر دختران هم سن و سالش آرایش نمی کند و هیچ اصراری برای پوشاندن کک و مک هایش ندارد و همیشه با یک گیتار و کیف کوچکی که یک موشی درون آن است وارد مدرسه می شود. در وقت ناهار خوری بعد از خوردن ناهار به سمت یکی از دانش آموزان که تولدش نزدیک است می رود و شروع به نواختن گیتار می کند و آهنگ را به او تقدیم می کند و همیشه هدایای کوچکی برای دیگران بر روی میزها به مناسبت های مختلفی مانند عیدها می گذارد. استارگرل وارد گروه تشویق کنندگان تیم بسکتبال مدرسه می شود، اما در بازی ها او تیم های حریف را نیز تشویق می کند و این رفتارهای عجیبش برای دیگران قابل فهم نیست. لئو به تدریج احساس کششی درونی نسبت به او پیدا می کند و دوست دارد درباه ی او بیشتر بداند. او و کوین برنامه ی تلویزیونی مدرسه به نام صندلی داغ را آماده می کنند و هر فصل یکی از دانش آموزان را برای این برنامه انتخاب می کنند و این بار آن ها از استارگرل دعوت می کنند تا مهمان برنامه شان باشد و ... .
برشی از متن کتاب
11 در طول کوارتر اول هر بازی خانگی، استارگرل به سراغ قسمت مهمانان می رفت و هورا یا قطعه ای برای تشویق به آنها یاد می داد. باحرکتی بیش از حد شاد و سرحال شروع می کرد و وقتی می گفت: «به ما می گن الکترونز!» با دو تا شست اش به طرف خودش اشاره می کرد و بعد به تیم مهمان اشاره می کرد و می گفت: «حالا بگین، پس شماها کی هستین؟» و سرش را به یک طرف می چرخاند و دستش را دور گوشش حلقه می کرد . دو تا از اعضای گروه تشویق کنندگان تیم مهمان، شاید با یکی دو تا از طرفداران آنها جواب می دادند: «وایلد کتز» یا «کاگرز» یا چیزی دیگر، اما بیش تر آنها فقط طوری به او نگاه می کردند که انگار می گویند «این دیگه کیه» بعضی از تشویق کنندگان هم گروهش گیج می شدند. بعضی ها، شرمنده. در این موقعیت تنها جنایتی که استارگرل می توانست مرتکب شود، تکراری بودن و بی مزگی بود. اما دست از این کار بر نمی داشت. هر بار توپ داخل سبد می افتاد هورا می کشید، بدون اینکه کدام تیم آن را زده. این عجیب ترین صحنه بود: تیم رقیب امتیاز کسب می کند، دار و دسته ی دبیرستان مایکاایریا با ناراحتی دست روی دست گذاشته و منتظر هستند، در حالی که استارگرل، به تنهایی، سر وصدا راه انداخته و تشویق می کند. ابتدا بقیه گروه تشویق کنندگان سعی کردند جلوی او را بگیرند؛ این کار مثل تلاش برای آرام کردن یک توله سگ بود. از لحظه ای که به او دامن پیله دار دادند، از او تشویق کننده ای ساختند که هرگز تصورش را نمی کردند. استارگرل خودش را به بازی های بسکتبال محدود نمی کرد. هر زمانی، هرکسی و هر چیزی را تشویق می کرد. موارد مهم و بزرگ را تشویق می کرد - افتخارات، برندگان انتخابات - اما بیش ترین توجه او به چیزهای کوچک بود. آدم هیچ وقت نمی فهمید کی این اتفاق می افتد. شاید به جای یک کلاس دومی کوچک و گمنام به نام ادی بودید. وقتی در راهرو قدم می زنید متوجه ی کاغذ روکش آب نباتی می شوید که روی زمین افتاده. آن را بر می دارید تا به نزدیک ترین سطل آشغال بیندازید - و ناگهان او در مقابل شماست، دست هایش را تکان می دهد، موهای زیبا و کک و مک هایش پرواز می کنند، شما را با آن چشم های درشتش درسته قورت می دهد، با صدای بلند، برایتان شعری تشویقی را که درجا ساخته می خواند، چیزی درباره ی ادی، ادی و سطل زباله که با همکاری هم زباله ها را جمع می کنند. گروه کوچکی از بچه ها جمع می شوند، با آهنگ دست می زنند و چشم هایی را که آن جا جمع شده و به شما نگاه می کنند بیش تر از تمام روزهای قبل زندگی تان است. احساس حماقت، بی پناهی و کودنی می کنید. دلتان می خواهد دنبال کاغذ آب نبات در سطل آشغال فرو می رفتید. ...
نویسنده: جری اسپینلی مترجم: فریده اشرفی انتشارات: ایران بان
مشخصات
- نویسنده جری اسپینلی
- مترجم فریده اشرفی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- رده سنی 6 سال به بالا
- انتشارات ایران بان
نظرات کاربران درباره کتاب دختر ستاره ای 1
دیدگاه کاربران