محصولات مرتبط
دربارهی کتاب ماه و شش پشیز سامرست موآم
کتاب ماه و شش پشیز اثر سامرست موآم با ترجمهی پرویز داریوش توسط انتشارات اساطیر به چاپ رسیده است. رمان ماه و شش پشیز یکی از معروفترین آثار "سامرست موآم"، داستاننویس و نمایشنامهنویس مشهور انگلیسی به حساب میآید که در آن به روایت یک داستان واقعی از زندگی "پول گوگن"، نقاش معروف فرانسوی میپردازد. "موآم"، شرح حال زندگی این مرد اعجابانگیز که البته تا میانسالی اصلاً عجیب نبوده و یک زندگی عادی داشته را به تصویر میکشد.
گوگن، با همسر و فرزندش به زندگی معمولی و روزمره اش می پرداخت تا این که ناگهان، روح و روان او دست خوش تغییرات بزرگی شد. وی در میان سالی به یکباره شوق کشیدنِ نقاشی به جانش افتاد؛ تا جایی که خانواده و زندگی شخصی اش را کنار گذاشت و تمام وقتِ خود را برای تحقق بخشیدن به رؤیایی که همه ی وجودش را لبریز کرده بود، صرف کرد. این نقاشِ بزرگ، لذتِ نقاشی را با تمام وجود درک کرده بود و می دانست که دیگر غیر از نقاشی کردن هیچ کاری تواناییِ آرام کردن او را ندارد، به همین دلیل ادامه ی عمرش را صرف این هنر کرد.
"سامرست موآم" با قلمی جذاب و روان "ماه و شش پشیز" را نگارش کرده و اثری خلق کرده است که می توان چندین و چند بار آن را خواند و از روایت های زیبایش نهایت لذت را برد.
بخشی از کتاب ماه و شش پشیز
اکنون که آنچه درباره خانواده استریکلند نوشته بودم از نو خواندم دیدم ممکن است غیر واقعی به نظر بیاید. نتوانسته ام هیچ یک از آن خصایص را در ایشان ودیعه بگذارم که انسانهای کتاب ها را زنده می کند و به خیال این که تقصیر از من است در مغز خود جستجو می کنم که شاید عادت یا خصیصه ای بجویم که ایشان را در صفحات کتاب زنده کند. احساس میکنم که با تامل کردن در نوعی نیرنگ بیانی یا گونه ای عادات عجیب و غریب باید بتوانم اهمیت خاص خود ایشان را به ایشان بدهم. آن طور که ایشان را ساخته ام مثل اشکال روی پرده های قدیمی می مانند.
خودشان را از زمینه ای که پشتشان است جدا نمی کنند و از فاصله دور مثل آن است که نقش خود را گم می کنند، این است که خواننده چیزی جز از قطعه رنگین و دلپسندی پیش رو ندارد. تنها عذری که می توانم بیاورم این است که تاثیر افراد آن خانواده بر من غیر از این نبوده است. همان حال سایه مانند در ایشان بود که در مردمی مشاهده می کنیم که زندگانی ایشان جزئی از ساختمان اجتماعی و در نتیجه آن مردم در آن ساختمان اجتماعی و به واسطه آن ساختمان اجتماعی زنده هستند. مثل یاخته های بدن می مانند، مادامی که تندرست و در کل بسیار مهم موجودند وجودشان لازم است.
خانواده استریکلند خانواده متوسط الحالی در طبقه میانه بود. خانم استریکلند زنی خوش مشرب و میهمان دوست بود و کشش بی زیانی نسبت به شیر بچه های دنیای ادب داشت و استریکلند مرد پخمه ای بود که وظایف خود را در وضع زندگی به خصوص که قضا و قدر نصیب او کرده بود انجام میداد و دو طفل تندرست خوش قیافه. هیچ چیز از این معمول تر نمی شد. تصور نمی کنم در ایشان چیزی هم بود که توجه افراد کنجکاو را جلب کند.
هنگامی که درباره آن چه که بعدا روی داد می اندیشم از خود می پرسم که شاید زیاده از حد کند ذهن بودم که متوجه نمی شدم در شخص چارلز استریکلند دست کم چیزی بود که او را از حد معمول بیرون می کشید. شاید تصور می کنم در خلال این سال ها که میان حال آن زمان واقعند دانش فراخوردی درباره نوع بشر گرد آورده اما اگر هم در زمان برخورد با خانواده استریکلند به اندازه تجربه اندوخته بودم تصور میکنم می توانستم درباره ایشان حکم دیگری بکنم. از آنجا که آموخته ام که انسان حساب شدنی نیست دیگر نباید در این هنگام که در ابتدای خزان به لندن بازگشتم از شنیدن این خبر متعجب شوم.
هنوز بیست و چهار ساعت از بازگشت من به لندن نگذشته بود که در خیابان جرمی با روز واتر فورد مصادف شدم.
گفتم: خیلی خوش و شاداب می نمایید. مگر چه شده؟
لبخند زد و چشمانش با برق شیطنت که تا آن وقت با آن آشنا نشده بودم روشن شد، معنی آن بر این بود که خبر جنجال آمیزی درباره یکی از دوستان شنیده بود و غریزه زن ادیب خبردار شده بود.
-با چارلز استریکلند ملاقات کرده بودی، این طور نیست؟
نه فقط از چهره او بلکه از تمام بدنش نوعی شدت و حرارت تراوش میکرد.
- نویسنده: سامرست موآم
- مترجم: پرویز داریوش
- انتشارات: اساطیر
نظرات کاربران درباره کتاب ماه و شش پشیز | سامرست موآم
دیدگاه کاربران