کتاب تولد نوزاد جدید (اولین تجربه های تو 5) - نشر قدیانی

کتاب تولد نوزاد جدید نوشته ی آن سی واردی و ترجمه ی حسین فتاحی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.

خانواده ی آقای " بان " قرار است به تازگی صاحب فرزند دیگری بشوند. آنها یک دختر پنج ساله به نام " لوسی " و یک پسر سه ساله به نام " تام " دارند. زمانی که عضو جدیدی قرار است به جمع خانواده اضافه شود کارهای بسیاری برای انجام دادن وجود دارد بنابراین، لوسی و تام به پدر و مادر خود کمک می کنند تا اتاق کودک و لوزام مورد نیاز آن را آماده کنند. پدربزرگ و مادربزرگ هم به خانه شان آمده اند تا زمانی که مادر برای به دنیا آوردن نوزاد به بیمارستان می رود آن ها کنار بچه ها بمانند. همه ی آنها برای دیدن عضو جدید خانواده لحظه شماری می کنند ...

" تولد نوزاد جدید " جلد پنجم از مجموعه ی " اولین تجربه های تو " می باشد و شخصیت اصلی قصه های آن درباره ی کودکی است که برای اولین بار در محیط جدیدی قرار می گیرد یا با مساله ای که قبلا با آن برخورد نداشته رو به رو می شود. زبان ساده، تصاویررنگی زیبا و مرتبط با متن از جمله نکات مثبت این کتاب ها می باشد. عناوین برخی از جلدهای دیگر این مجموعه عبارت است از: در مهد کودک، در استخر شنا، سوار شدن به هواپیما، در مطب دکتر، در دندان پزشکی، روز اثاث کشی، اولین روز مدرسه و ...

با ورود نوزاد جدید به خانواده، فرزند بزرگ تر با داشتن احساسی توام مثبت و منفی نسبت به عضو کوچک تر، با او ارتباط ضد و نقیضی پیدا می کند. واکنش کودک اول در برابر این اتفاق، پس رَوی او و بازگشت به حالت بچگی است؛ این رفتار بچگانه نباید باعث تعجب و نگرانی شود بلکه والدین باید بعد از شناسایی عوامل آن، رفتار درست را از خود نشان بدهند. وقتی کودک، نوزاد را در مرکز توجه افراد خانواده می بیند تصور می کند که کارهای او برای دیگران جالب و دوست داشتنی است و آنگاه رفتاری را که مدت ها ترک کرده است برای جلب توجه دیگران از سر می گیرد. والدین باید به کودک خود یاد بدهند که او می تواند با رفتار بجا که نشانه ی رشد اوست بهتر توجه دیگران را به خود جلب نماید.

کتاب تولد نوزاد جدید نوشته ی آن سی واردی و ترجمه ی حسین فتاحی توسط نشر قدیانی به چاپ رسیده است.

 

تامین محتوا: تحریریه فروشگاه اینترنتی کتابانه

برشی از متن کتاب

لوسی دختر آقای بان، پنج ساله است و برادرش تام سه سال دارد. مادر آن ها باردار است و تا چند روز دیگر بچه ی دیگری به دنیا می آورد. پدربزرگ و مادربزرگ به خانه ی آن ها می آیند. آن ها به اینجا آمده اند، تا وقتی مادر به بیمارستان می رود، از لوسی و تام مواظبت کنند. بچه ها از دیدن پدربزرگ و مادربزرگ خیلی خوشحال شده اند. پدر و مادر اتاق نوزاد را آماده می کنند. قبل از اینکه بچه به دنیا بیاید، یک عالمه کار هست که باید انجام شود. یکی از این کارها مرتب کردن اتاق نوزاد است. پدر اتاق را رنگ می زند و تمیز می کند. لباس های بچه را در کمد او می گذارد و عروسک ها و اسباب بازی ها را در جای خودشان قرار می دهد. همه کار می کنند. مادر تخت بچه را رنگ می زند. لوسی و تام هم به مادر کمک می کنند. لوسی عروسک ها را می شوید و تمیز می کند. تام هم بقیه ی اسباب بازی ها را سر جایشان می گذارد. مادر حس می کند که زمان به دنیا آمدن بچه رسیده است. نیمه شب است، ناگهان مادر از خواب بیدار می شود. او درد دارد و حس می کند که همین حالا بچه اش به دنیا خواهد آمد. همه از خواب بیدار می شوند. پدر آماده می شود که مادر را به بیمارستان ببرد. پدربزرگ هم به بیمارستان تلفن می زند و به دکتر خبر می دهد که آن ها دارند می آیند. بچه به دنیا می آید. نوزاد یک دختر کوچولوی خوشگل است. پدر و مادر خیلی خوشحال اند. قرار است اسم بچه را سوزی بگذارند. خانم پرستار بچه را وزن می کند و قدش را اندازه می گیرد و آن ها را روی کاغذ می نویسد. خانم پرستار بچه را لای پتویی می پیچد تا گرم بماند و راحت بخوابد. او از همان اول، اسم بچه را روی نوار مخصوصی می نویسد و به مچ دست نوزاد می بندد تا با بچه های دیگر اشتباه نشود. پدر تند و تند به خانه می رود و هر بار که به خانه می رسد، لوسی و تام از خواهر کوچک شان می پرسند. پدر همه چیز را برای آن ها تعریف می کند. آن ها خیلی دلشان می خواهد که خواهر کوچکشان را ببینند. بیش تر از این نمی توانند منتظر بمانند.

معرفی شده در کتاب نامه ی رشد آموزش و پرورش (از سری کتاب های بنفشه) نویسنده: آن سی واردی مترجم: حسین فتاحی انتشارات: قدیانی